کوروشلغتنامه دهخداکوروش . [ کورْ وَ ] (ق مرکب ) کوروار. مانند کور. چون کوران . همچون نابینایان : کوروش قائد و عصاطلبی بهر این راه روشن و هموار. هاتف .و رجوع به کوروار شود.