ترجمه مقاله

کورگه

لغت‌نامه دهخدا

کورگه . [ ک َوُ گ َ ] (ترکی ، اِ) به معنی نقاره ، این لفظ ترکی است . بعضی محققان نوشته اند که در آخر این لفظ به جای «ها» «الف » باید نوشت و به خواندن ، ها باید خواند... (غیاث ). کورکه . کورکا. کورگا : چون در کنف حفظاﷲ به قلبگاه بازآمد کورگه و نقاره و کوس فروکوفتند... (ظفرنامه ٔ تیموری علی یزدی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). صدای غریو کورگه و کوس در خم این طاق آبنوسی افتاد. (ظفرنامه ٔ تیموری علی یزدی ، یادداشت ایضاً). غریو کورگه با نعره ٔ دلیران در گنبد گردون پیچید. (ظفرنامه ٔ تیموری علی یزدی ، یادداشت ایضاً). و رجوع به کورکه و کورگا شود.
ترجمه مقاله