ترجمه مقاله

کوس

لغت‌نامه دهخدا

کوس . [ ک َ ] (ع مص ) پیچیدن و حلقه شدن مار. (از منتهی الارب ). پیچیدن مار در جای حلقه شدن خود. (از اقرب الموارد). || رفتن شتر در حال پی بکردن بر سه پای . (تاج المصادر بیهقی ). بر سه پای رفتن ستور پی زده یا عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بر سه پای رفتن شتر و آن را معرقب نامند. (از اقرب الموارد). بر سه پای رفتن شتر پی زده و عرقوب قطع شده و جز آن . (ناظم الاطباء). || بیوکندن کسی . (تاج المصادر بیهقی ). بر زمین افکندن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || طعن کردن زن را در جماع . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). || سر به زیر کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || زیان آوردن در ثمن مبیعه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مقلوب وَکس ، زیان آوردن در ثمن مبیعه . (ناظم الاطباء). پایین آمدن قیمت و زیان کردن در بیع. و یقال : «لاتکسنی یا فلان فی البیع»؛ ای لاتنقص الثمن . (از اقرب الموارد). || نرم و آهسته رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله