ترجمه مقاله

کوع

لغت‌نامه دهخدا

کوع . [ ک َ وَ ] (ع اِمص ) اعوجاج و کجی در استخوان کوع . (ناظم الاطباء). کوع در انسان کج گردیدن کف دست است از طرف استخوان کوع . (از اقرب الموارد). || پیش آمدگی یکی ازدو دست بر دیگری . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || درد استخوان ساق دست . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله