ترجمه مقاله

کوم

لغت‌نامه دهخدا

کوم . [ ک َ ] (ع مص ) کومة. گاییدن زن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ): کام الرجل امرأته کوماً و کومة؛ گایید آن مرد زن خود را. || برجستن نریان برمادیان . (ناظم الاطباء). برجستن اسب نر بر مادیان . (منتهی الارب ). گشنی کردن اسب . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله