ترجمه مقاله

کپه

لغت‌نامه دهخدا

کپه . [ ک َ پ َ / پ ِ ] (اَ) خوشه های گندم و جو که در وقت خرمن کوفتن ، کوفته نشده و بار دیگر بکوبند و آن را کَفَه نیز گویند. (یادداشت مؤلف ) :
همه آویخته از دامن بهتان و دروغ
چون کپه از... گاو و چو کلیدان ز مدنگ .

قریعالدهر.


|| خواب .
- کپه ٔ مرگ را گذاشتن (کلمه ٔ اهریمنی ) ؛ خفتن . خوابیدن .
- || مردن . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله