ترجمه مقاله

کژار

لغت‌نامه دهخدا

کژار. [ ک ُ ] (اِ) حوصله و چینه دان مرغ . (ناظم الاطباء). چینه دان مرغان باشد و به عربی حوصله گویند و به این معنی در فرهنگ جهانگیری با کاف و زای فارسی آمده است . اﷲ اعلم . (برهان ) (آنندراج ). کژاژ. شاید مبدل و مقلوب ژاغر باشد. به ضبط صحاح الفرس کژار با کاف تازی آمده با شاهد ذیل از بهرامی سرخسی :
بیفکنی خورش پاک را ز بی اصلی
بیاکنی به پلیدی چوماکیان تو کژار.
در جهانگیری گژاژ و در رشیدی گژار آمده و بیتی بشاهد از شمس فخری نقل کرده است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). در آنندراج بیت ذیل از شمس فخری بعنوان شاهد نقل شده است اما گفته ٔ شمس فخری که خود بشاهد لغات بیت یا دو بیتی ساخته است حجت نیست :
چه طائریست همایون همای همت تو
که هفت چرخ ورا دانه ای بود به کژار.
ترجمه مقاله