ترجمه مقاله

کژف

لغت‌نامه دهخدا

کژف . [ ک ُ ] (اِ) نقره و سیم سوخته را گویند. (آنندراج ) (برهان ). فضه ٔ محرق . (فهرست مخزن الادویه ). کزف . || قیر را نیز گفته اند و آن چیزی باشد که بر شتر گرگین مالند. (برهان ) (آنندراج ). کزف . قیر. (انجمن آرا). || سواد زرگری . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به کزف شود.
ترجمه مقاله