کژمزاج
لغتنامه دهخدا
کژمزاج . [ ک َ م ِ ] (ص مرکب ) به معنی کژدل است . (آنندراج ). کژخاطر. (فرهنگ فارسی معین ). بداندیش . بدنهاد :
آن کژمزاجی کز دغا مانند فرزین کژ رود
چون بیدقی فرزین شده سر زیر کن کون با ز بر.
آن کژمزاجی کز دغا مانند فرزین کژ رود
چون بیدقی فرزین شده سر زیر کن کون با ز بر.
امیرخسرو (از آنندراج ).