ترجمه مقاله

کژین

لغت‌نامه دهخدا

کژین . [ ک َ ] (ص نسبی ) (از: کژ = کج ، ابریشم کم بها+ین ، پسوند نسبت ) کجین . از کژ. از نوع فرومایه ٔ ابریشم :
رخوتی که بودند ابریشمین
چه از پنبه و از کتان و کژین .

نظام قاری (دیوان البسه ص 174).


چو خاتونیی بود ابریشمین
چو چتری و فوتک کلی و کژین .

نظام قاری (دیوان البسه ص 182).


رجوع به کژ شود. || (اِ) به معنی برگستوان است و آن جامه ای باشد که در روز جنگ پوشند و بر اسب نیز پوشانند. (برهان ). کژیم . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برگستوان . (ناظم الاطباء). کجین . کجیم . رجوع به کژ شود.
ترجمه مقاله