ترجمه مقاله

کک

لغت‌نامه دهخدا

کک .[ ک ُ ] (ص ) ماکیان که از تخم کردن بازمانده و مست شده باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). و این مخفف کرک است . (از انجمن آرا) (از آنندراج ). کُرچ . || (اِ) به ترکی ، بیخ و ریشه ٔ علف را گویند. (برهان ).
ترجمه مقاله