ترجمه مقاله

کیاسة

لغت‌نامه دهخدا

کیاسة. [ س َ ] (ع مص ) زیرک شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). زیرک و فطن گردیدن . (ناظم الاطباء). زیرک و تیزفهم و ساکن گردیدن . (از اقرب الموارد). رجوع به کیاست شود. || (اِمص ) خلاف حمق . (منتهی الارب ). ضد حمق . (اقرب الموارد). رجوع به کَیْس شود.
ترجمه مقاله