ترجمه مقاله

کیبانیدن

لغت‌نامه دهخدا

کیبانیدن . [ دَ ] (مص ) صاحب منتهی الارب در کلمه ٔزیغ گوید: «ازاغ ازاغة؛ کنبانید او را از راه »، چون او از اهل هند است و نسخی در دست داشته که از آن نقل می کرده است گمان می کنم منقول عنه کیبانیدن متعدی کیبیدن بوده است و او به غلط کنبانیدن خوانده است . (ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کیبیدن شود.
ترجمه مقاله