ترجمه مقاله

کیب

لغت‌نامه دهخدا

کیب . (اِ) از راستی به کژی شدن یا فریفتن به عشق . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 28). رجوع به کیبیدن شود. || پیچ و پیچیدگی . || خمیدگی . || (ص ) مختلط و درهم . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
ترجمه مقاله