ترجمه مقاله

کیر

لغت‌نامه دهخدا

کیر. (ع اِ) دمه ٔ آهنگری . ج ، کیار. کیَرة، کیران . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خیکی که آهنگر بدان کوره را می دمد، و کوره را که از گل سازند «کور» گویند. (از اقرب الموارد). خیکی که با دمیدن بدان آتش تیز کنند. دَم . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله