ترجمه مقاله

کیسوم

لغت‌نامه دهخدا

کیسوم . [ ک َ ] (ع اِ) علف خشک بسیار.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص ) روضة کیسوم ؛ باغ نمناک و شاداب یا بسیار و انبوه و برهم نشسته گیاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، اکاسم . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله