ترجمه مقاله

کیشمند

لغت‌نامه دهخدا

کیشمند. [ م َ] (ص مرکب ) متدین و دیندار. || پیغمبر. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). || در زند و پازند، نیرومند و قوی . (از جانسون ) (از اشتینگاس ).
ترجمه مقاله