ترجمه مقاله

کیلکان

لغت‌نامه دهخدا

کیلکان . [ ل َ ] (اِ) چوبی باشد سیاه رنگ و در ساحل دریای خزر یابند که دریای گیلان است ، و آن دو قسم می باشد، نر و ماده ، و به جهت دفع کدودانه و امراض دیگر نافع است . (برهان ) (آنندراج ). سرخس را گویند که گونه ای از آن به نام سرخس نر در مازندران فراوان است و عصاره ٔ آن را جهت دفع کرم کدو (کدودانه ) به کار می برند. (فرهنگ فارسی معین ). || نوعی از گندنا هم هست . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نوعی از کراث است . (فهرست مخزن الادویه ).
ترجمه مقاله