کین گذار
لغتنامه دهخدا
کین گذار. [ گ ُ ] (نف مرکب ) کینه کش . (آنندراج ). منتقم و انتقام کشنده ٔ بدیها و زیانها. (ناظم الاطباء). انتقامجو :
به نزد بهو نامه ٔ کین گذار
بفرمود پرخشم و پرکارزار.
|| کسی که دارای خشم بسیار باشد و طالب پاداش بدیها بود. (ناظم الاطباء).
به نزد بهو نامه ٔ کین گذار
بفرمود پرخشم و پرکارزار.
اسدی .
|| کسی که دارای خشم بسیار باشد و طالب پاداش بدیها بود. (ناظم الاطباء).