ترجمه مقاله

کیی

لغت‌نامه دهخدا

کیی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص ) مقرون به زمان بودن : لیکن فرق میان اسم و کلمه که اسم دلیل بود بر معنی دلیل نبود بر کیی آن معنی ، چنانکه گویی مردم و دوستی . و اما کلمه دلیل بود بر معنی و کیی آن معنی چنانک گویی «بزد» که دلیل بود بر زدن و بر آنکه اندر زمان گذشته بود. (دانشنامه ٔ علائی چ احمد خراسانی ص 17). || متی (یکی از اقسام عرض در منطق ) : و یکی کیی که به تازی متی خوانند. (دانشنامه ٔ علائی چ احمد خراسانی ص 85).
ترجمه مقاله