گام شمرده
لغتنامه دهخدا
گام شمرده . [ ش ِ / ش ُ م َ / م ُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) گام حساب شده . گام به احتیاط. در بیت ذیل از عرفی مراد بازی اسب است که در عین جلدی به احتیاط قدم گذارد بحکم سوار و آن را در عرف هند گهری گویند :
در گام شمرده خطنگاری
بر نقطه ٔ نوک نیش کژدم .
- گام شمرده نهادن ؛ به احتیاطقدم گذاشتن . (آنندراج ).
در گام شمرده خطنگاری
بر نقطه ٔ نوک نیش کژدم .
(آنندراج ).
- گام شمرده نهادن ؛ به احتیاطقدم گذاشتن . (آنندراج ).