ترجمه مقاله

گاه گیر

لغت‌نامه دهخدا

گاه گیر. (ص مرکب ) گه گیر. توسن . حرون (اسب ). بی فرمان (اسب ). (زمخشری ). رجوع به گه گیر شود.
ترجمه مقاله