ترجمه مقاله

گاورسه

لغت‌نامه دهخدا

گاورسه . [ وَ س َ / س ِ ] (اِ) جمانه ، و آن حبه ای است که از سیم کنند چند ارزنی . گاورس . گاورسه سیمین و زرین و ارزیز. بژه های خرد بود. و بسیاری و اندکی و صلبی و نرمی آن به اندازه ٔ ماده بود وبحسب آن و در جمله ٔ میل به صلبی دارد. علاج آن بعلاج نَمَله نزدیک است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) :
گاورسه چو کردمی ندانی
بایدت سپرد زر به زرگر.

ناصرخسرو.


رجوع به جاورسیه و کهله شود.
ترجمه مقاله