گرامی کردن
لغتنامه دهخدا
گرامی کردن . [ گ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بزرگ داشتن . سرفراز کردن . اکرام :
که این نامه را نغز و نامی کند
گرامی کنش را گرامی کند.
خدایا در آفاق نامی کنش
بتوفیق طاعت گرامی کنش .
که این نامه را نغز و نامی کند
گرامی کنش را گرامی کند.
نظامی .
خدایا در آفاق نامی کنش
بتوفیق طاعت گرامی کنش .
سعدی (بوستان ).