ترجمه مقاله

گران خیز

لغت‌نامه دهخدا

گران خیز. [ گ ِ ] (نف مرکب ) به معنی گران پای . (آنندراج ). دیربلندشونده و سخت از جای برخیزنده :
اگرچه شیرپیکر بود پرویز
ملک بود و ملک باشد گران خیز.

نظامی .


از گران خیزان خواب صبح فصل گل مباش
میرسد خوابی که بیداری فراموشت شود.

رضی دانش (از آنندراج ).


ترجمه مقاله