ترجمه مقاله

گران دست

لغت‌نامه دهخدا

گران دست . [ گ ِ دَ ] (ص مرکب ) کنایه از کسی است که کارها را بسیار دیر و به تأنی و درنگ کند. (برهان ). کسی که کارها را بدیر کند و این مقابل سبک دست است . (آنندراج ) :
مهترند آنچه زآن گران دستند
کهترند آنچه زآن سبکپایند.

مسعودسعد.


تو نکوتر کسی ایرا که سبک دست تری
خیز و برهان ز گران دستی اغیار مرا.

خاقانی .


ترجمه مقاله