گران پرواز
لغتنامه دهخدا
گران پرواز. [ گ ِ پ َرْ ] (ص مرکب ) آنکه پرواز بدیر کند. (آنندراج ). دیرپرواز. دیرگذر :
در این بستان سرا خود را چنان صائب سبک کردم
که رنگ چهره ٔ گل را گران پرواز میدانم .
در این بستان سرا خود را چنان صائب سبک کردم
که رنگ چهره ٔ گل را گران پرواز میدانم .
صائب (ازآنندراج ).