ترجمه مقاله

گردسوز

لغت‌نامه دهخدا

گردسوز. [ گ ِ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) قسمی لامپا که فتیله ٔ آن گرد است و بر گرد لوله برآمده . چراغ گردسوز که فتیله ٔ آن بر گرداستوانه ای پیچیده است و شعله ٔ مستدیر دارد. || سوزنده ٔ گِرد (شهر). سوزنده ٔ شهر :
چغانی چو فرطوس لشکرفروز
گهار گهانی گو گردسوز.

فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ص 919).


ترجمه مقاله