ترجمه مقاله

گردناکی

لغت‌نامه دهخدا

گردناکی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) آلودگی به گرد. خاک آلودگی . غبره . (دهار). || به رنگ خاک . خاکی رنگ بودن : مشتری در لونها دلالت دارد بر گردناکی و سپیدی آمیخته به زردی . (التفهیم ).
ترجمه مقاله