گردن خم کردن
لغتنامه دهخدا
گردن خم کردن . [ گ َ دَ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از گردن انداختن . (آنندراج ). تواضع کردن . فروتنی :
میتراود می گلگون ز رگ و ریشه ٔ ما
پیش خم گردن خود خم نکند شیشه ٔ ما.
میتراود می گلگون ز رگ و ریشه ٔ ما
پیش خم گردن خود خم نکند شیشه ٔ ما.
صائب (از آنندراج ).