ترجمه مقاله

گردوک

لغت‌نامه دهخدا

گردوک . [ گ ِ ] (اِ) گردو. چهارمغز. گردکان . جوز : و مزغ آن خوردن را شاید چون گردوک و بادام و فندق و فستق و آنچه بدین ماند. (ترجمه ٔ تفسیر طبری ).
ترجمه مقاله