گرد برخاستن
لغتنامه دهخدا
گرد برخاستن . [ گ َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) گرد بلند شدن . غبار برآمدن . غبار بلند شدن . هَبو. (تاج المصادر بیهقی ). اِعتکاب . (منتهی الارب ). || اندوه و غم آشکار شدن :
برفتند با سوگواری و درد
ز درگاه کی شاه برخاست گرد.
برفتند با سوگواری و درد
ز درگاه کی شاه برخاست گرد.
فردوسی .