ترجمه مقاله

گرد نماندن

لغت‌نامه دهخدا

گرد نماندن . [ گ َ ن َ دَ ] (مص مرکب ) گرد نماندن از...، کنایه از اثر نماندن . (آنندراج ) :
چنان خواهم بمستی کام از لعل لبت گیرم
که گردی از نمک باقی نماند از نمکدانت .

کلیم (از آنندراج ).


ترجمه مقاله