ترجمه مقاله

گرمابان

لغت‌نامه دهخدا

گرمابان . [ گ َ ] (اِ مرکب ) حمام که آن را گرمابه نیز گویند. (جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ) :
ببانگ ماهی بریان و ریش بزغاله
بحرمت رسن و دلو چاه گرامابان .

بدیع سیفی (از جهانگیری ).


|| گرمابه بان هم هست که استاد حمامی باشد. (برهان ) (آنندراج ). از بیت فوق به اندک تکلفی این معنی را نیز میتوان فهمید. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به گرمابه بان شود.
ترجمه مقاله