ترجمه مقاله

گرماوه بان

لغت‌نامه دهخدا

گرماوه بان . [ گ َ وَ / وِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) گرمابه وان . حمامی : در مواضی ایام و سوالف دهورو اعوام در شهر قنوج گرماوه بانی بود معروف و مذکور به آلت و ثروت . (سندبادنامه ص 173). گرماوه بان متفحّص وار از شکاف در نظاره میکرد. (سندبادنامه ص 178).
ترجمه مقاله