گرگانی
لغتنامه دهخدا
گرگانی . [ گ ُ ] (اِخ ) (ملا) اوحدالدین . از شعرای ایران از اهل گرگان بود این شعر ازوست :
میان آن رخ و خورشید فرق نتوان کرد
چو سر برآورد از مشرق گریبانش .
میان آن رخ و خورشید فرق نتوان کرد
چو سر برآورد از مشرق گریبانش .
(قاموس الاعلام ترکی ص 3845).