ترجمه مقاله

گرگر

لغت‌نامه دهخدا

گرگر. [ گ َ گ َ ] (ص ، اِ) نامی است از نام های خدای تعالی و معنی آن صانع الصنائع باشد. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (غیاث ) :
چو بیچاره گشتند و فریاد جستند
بر ایشان ببخشود یزدان گرگر.

دقیقی .


برآمد ز کوه آنکه آرام و جنبش
بدو داد در دهر یزدان گرگر.

ناصرخسرو.


|| تخت پادشاهان را نیز گویند. (برهان ) (غیاث ) (جهانگیری ) (آنندراج ) :
وز پی تعظیم سکه اش را ز روهینای هند
شاه چین را چینیان دیهیم و گرگر ساختند.

خاقانی .


اگر... کر و کر گروگر گرگر گردون پایه اش را بر گردون نیفراختی ... (دره ٔ نادره چ سید جعفر شهیدی ص 38).
ترجمه مقاله