ترجمه مقاله

گرگیلی دز

لغت‌نامه دهخدا

گرگیلی دز. [ گ ِ دِ ] (اِخ ) در آنندراج آمده :ببالای درند کولا براه آرم نام دژی است محکم در مازندران از ابنیه ٔ منوچهرشاه که طاقی بزرگ در کوه داشته و دری از یکپاره سنگ بر آن بوده که پانصد کس برگرفتندی و پانصد برنهادندی و چون آن در زیر آن طاق برنهادند معلوم نگردید که در آنجا محلی و مأمنی و طاقی و دزی است . لشکر اعراب در زمان ملک الجبال مازندران این طاق را محاصره کردند تا پس از هفت سال آن طاق را گشودند. به عربی آن را حصن الطاق نامیده اند. (به اختصار از آنندراج ). رجوع به طاق در همین لغت نامه شود.
ترجمه مقاله