گریانیلغتنامه دهخداگریانی . [ گ ِرْ ] (حامص ) گریان بودن . گریستن : ز گریانی که هستم مرغ و ماهی همی گریند بر من همچو من زار.فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 161).