گریه در گلو داشتن
لغتنامه دهخدا
گریه در گلو داشتن . [ گ ِرْ ی َ / ی ِ دَ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از گریه موجود و مهیا داشتن .(آنندراج ). به حال گریه بودن . (رشیدی ) :
ز همزبانی گل رنگ نیست بلبل را
که غنچه خندد واو گریه در گلو دارد.
ز همزبانی گل رنگ نیست بلبل را
که غنچه خندد واو گریه در گلو دارد.
ظهوری (از آنندراج ).