گزاره شدن
لغتنامه دهخدا
گزاره شدن . [ گ ُ رَ / رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عبره گشتن . عبور کردن :
بر آب جیحون پل بستن و گزاره شدن
بزرگ معجزه ای باشد و قوی برهان .
رجوع به گزاره کردن شود.
بر آب جیحون پل بستن و گزاره شدن
بزرگ معجزه ای باشد و قوی برهان .
فرخی .
رجوع به گزاره کردن شود.