گزانیدنلغتنامه دهخداگزانیدن . [ گ َ دَ ] (مص ) گزیدن کنانیدن . (ناظم الاطباء). وادار به گزیدن کردن . اِعضاض . (منتهی الارب ). || جفا کردن و ستم نمودن . (ناظم الاطباء).