ترجمه مقاله

گزرد

لغت‌نامه دهخدا

گزرد. [ گ ُ زَ / زِ ] (اِ) علاج و چاره باشد چه ناگزرد، بمعنی لاعلاج باشد. (برهان ) :
با رهت کان نه به اندازه ٔ ماست
با هوای تو کز آن نیست گزرد.

انوری (دیوان چ مدرس رضوی ص 127).


رجوع به گزردن شود.
ترجمه مقاله