ترجمه مقاله

گزف

لغت‌نامه دهخدا

گزف . [ گ َ / گ ُ ] (اِ) قیر و آن صمغی است سیاه که بر کشتی و جهاز مالند. || سیم سوخته . || سواد زرگری . (برهان ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله