گزمارلغتنامه دهخداگزمار. [ گ َ ] (اِ مرکب ) مار گزنده . (آنندراج ) (انجمن آرا) : نکردی مشورت با ما در این کارنهادی پای بر دنبال گزمار.نزاری قهستانی .