گزین فروش
لغتنامه دهخدا
گزین فروش . [ گ َ ف ُ ] (نف مرکب ) ابریشم فروش . فروشنده ٔ ابریشم . (شعوری ج 2 ورق 289) :
گزین فروش چو دیده دو زلف و گیسویش
خجل شده ست همین از متاع بی رویش .
گزین فروش چو دیده دو زلف و گیسویش
خجل شده ست همین از متاع بی رویش .
ابوالمعالی (از شعوری ج 2 ورق 298).