گستاخ سخن
لغتنامه دهخدا
گستاخ سخن . [ گ ُ س ُخ َ ] (ص مرکب ) آنکه بی پروا سخن گوید. گستاخ زبان . گستاخ گوی . آنکه نیندیشیده به گفتار آغازد :
گستاخ سخن مباش با کس
تا عذر سخن نخواهی از پس .
و رجوع به گستاخ زبان و گستاخ گوی شود.
گستاخ سخن مباش با کس
تا عذر سخن نخواهی از پس .
نظامی .
و رجوع به گستاخ زبان و گستاخ گوی شود.