ترجمه مقاله

گشنسب

لغت‌نامه دهخدا

گشنسب .[ گ ُ ن َ ] (اِ) مرکب از دو کلمه است ، گشن در پهلوی و پارسی که در زبان اوستا ورشنه آمده بمعنی نر و نرینه (ورشنه یی بمعنی قوچ است ). در پارسی نیز گشن به همین معنی است و در کتابهای فرهنگ مذکور است و نیز در لهجه های محلی ایران این واژه هنوز مستعمل است . گشنسب اغلب به اسقاط نون استعمال شده و بدیهی است که تلفظ صحیح آن به ضم گاف است نه کسر آن بنابر آنچه گفته شد معنی تحت اللفظ آذرگشسب (آتش اسب نر) میباشد و بنابراین توجیه لغوی فرهنگها در اینکه «معنی ترکیبی آن آتش جهنده باشد چه آذر بمعنی آتش و گشسب بمعنی جهنده و خیره کننده آمده است و این معنی مناسبت تمام به برق دارد» ... درست نیست .(مزدیسنا تألیف محمد معین ص 197، 198، 201، 215).
ترجمه مقاله