ترجمه مقاله

گشنیزی

لغت‌نامه دهخدا

گشنیزی . [ گ ِ ] (ص نسبی ) بسان گشنیز. بمانند گشنیز. || ورقی از اوراق بازی که خالهای آن بشکل برگ گشنیز است . ورق قمار که بر آن صورت گشنیز نقش است : تک خال گشنیزی . دو لوی گشنیزی . ده لوی گشنیزی .
ترجمه مقاله