گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ َ ] (اِ) در تداول عامه با یکدیگر برابری توانستن .
- از گل هم برآمدن ؛ از پس هم برآمدن .
- گل هم انداختن ؛ بیکدیگربند کردن .
- گل هم کردن ؛ بیکدیگر پیوستن .
|| گریبان .یقه (در لهجه ٔ قزوینی ).
- از گل هم برآمدن ؛ از پس هم برآمدن .
- گل هم انداختن ؛ بیکدیگربند کردن .
- گل هم کردن ؛ بیکدیگر پیوستن .
|| گریبان .یقه (در لهجه ٔ قزوینی ).